معنی نرمش پذیری
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
نرمش خم پذیری
نرمش
(اسم) قابلیت انعطاف جسمی (اعضای بدن بوسیله ورزش) یاروحی.
فعل پذیری
پویه پذیری پویایی پذیری حالت و کیفیت فعل پذیر.
تباهی پذیری
فساد پذیری، فنا پذیری.
غذا پذیری
خورش پذیری: گوارندگی جذب و تحلیل غذا.
فرهنگ عمید
[مجاز] مدارا، سازش،
(اسم، اسم مصدر) (ورزش) حرکات بدنی برای آمادهسازی و تقویت عضلات که غالباً بدون استفاده از وسایل خاصی انجام میشود،
مترادف و متضاد زبان فارسی
تانی، مکث، انعطاف، ورزش
لغت نامه دهخدا
نهایت پذیری. [ن ِ / ن َ ی َ پ َ] (حامص مرکب) پایان پذیری. (یادداشت مؤلف).
نظام پذیری
نظام پذیری. [ن ِ پ َ] (حامص مرکب) عمل نظام پذیر:
نظمی است مر نظام پذیری را
گر خوانده ای در اول موسیقار.
ناصرخسرو.
بخش پذیری
بخش پذیری. [ب َ پ َ] (حامص مرکب) قابلیت قسمت.
خلل پذیری
خلل پذیری. [خ َ ل َ پ َ] (حامص مرکب) حالت خلل پذیرفتن.
استحاله پذیری
استحاله پذیری. [اِ ت ِ ل َ / ل ِ پ َ] (حامص مرکب) قبول استحاله.
ادراک پذیری
ادراک پذیری. [اِ پ َ] (حامص مرکب) قابلیت دریافت و فهم و تعقل.
معادل ابجد
1512